ما گناه را با خود حمل می کنیم و هرگز نمی توانیم منکر آن
شویم برادر ما همیشه برادر ماست، سایه ما همیشه با ماست گناه هم همینطور است. ممکن
است در ناخودآگاه جمعی فعالیت مستقلی وجود داشته باشد که از نگرش غلطی در خودآگاه
ناشی شود. مثلاً نگرش خودآگاه اینگونه باشد که بدانید که قابل اعتماد نیستید؛ با
خود می گوییم آدم دیروزی مُرد: من از امروز خالص شده ام اما روز بعد کارها را از
سر می گیرید. این فرمول ساخته مسیحیت است. از امروز دیگر این کار را نمی کنم.
معنای گناه اصلاً این است که با خود حملش می کنیم و با آن
زندگی می کنیم. مرتکب گناه میشویم و اگر انکارش کنیم به ناخودآگاه جمعی می رود و
در آنجا تلاطم به بار میآورد. ناخودآگاه جمعی از دل تاریکی به صورت یک نوع شخصیت
واکنش نشان میدهد. مرد پرهیزگار با خودش می گوید: «نه اینطور نیست!» و سایه اش را
پس می راند. اما رفته رفته تخیلات جنسی او را از پای بدر می آورند و معمولاً زنی
برهنه.